۱۳۸۷ فروردین ۱۹, دوشنبه

جامه شب

سیاهه جامه شب

دلم پر آه و خونه

صبا منزل نکرده

پرستو ناله خونه

دل خونین من از شام تا روز

پر از جاه و طلب هر دم کنه سوز

ستاره سو می زنه در این شب سرد

چشم من می زنه زین آه، از درد

روز فردا از پس تزویر آیه

به استاره دلی پر کین می آره

که این شب به کزین روز

آسمون پر از غبار و خانه جان سوز

صبا یک دم بر این محفل گذر کن

مگر این آه تو از این دل به در کن

کزین پس سرم آروم ناره

پریشانی من سر انجامی نیاره

۱ نظر:

کاف عین گفت...

حتا ای‌ميل هم نداده‌ای. چه طور بات تماس بگيرم؟