۱۳۸۷ مهر ۲۵, پنجشنبه

من و هندی ها

در ادامه این پست از الهه می خواستم یک خاطره از دو نفر هندی بگم. هند در گذشته های نه چندان دور همسایه ما بوده، الان هم فاصله چندانی نداره! در ضمن دویست سال پیش نادرخان رفته و همه هند رو غارت کرده! و نصف شاعران جدید هند به فارسی شعر گفتند و اصلا به خاطر همین سبک هندی در شعر فارسی داریم.
در روز اول آشنایی با این دو فهمیدم اون ها هم مثل خارجی های دیگه نمی دونن ما به فارسی حرف می زنیم نه عربی! دیگه اینکه از سوال هاشون معلوم بود حتی جای ایران رو تو نقشه بلد نبودند! این یعنی حتی به گوشه های نقشه خودشن هم نگاهی نکرده بودن! ولی از همه جالب تر عکس العملشون وقتی که آهنگ های آرش رو براشون گذاشتم، بود! ایشان تا اون موقع در هر مهمونی این آهنگ رو شنیده بودن (به نقل از خودشون) ولی تا امروز نمی دونستن این آهنگ به چه زبونی می خونه!

پ.ن: نمی دونم ما ایرانی ها چرا وقتی می گن بهمون: عربی اید؟ اینقدر شاکی می شیم! در صورتی که هر جوری حساب کنی هم وضع عرب ها از ما بهتره هم کاراشون عاقلانه تر!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من یه شخصه به این خاطر شاکی می شم که نمی دونند یعنی آدم های تحصیل کرده و اهل فرهنگی هم هستند و باز نمی دونند و اینم باز اشکال نداره اشکال اونجاست که غلط می دونند یعنی وقتی مطمئنند که ما عربی حرف می زنیم زورم می گیره! والا من هیچ موقع خودم به عرب ها توهینی نمی کنم! خلاصه به نظرم مثلاً این هندی ها دیگه خیلی تعطیل بودند خیلی بده ندونند ایران کجاس!!