۱۳۸۷ خرداد ۱, چهارشنبه

دوستان قدیمی

همین هفته پیش بود. رفته بودیم خونه دو تا از دوست های قدیمی که تازه ازدواج کرده بودند. مدت ها می شد اینقدر نخندیده بودیم و شاد نبودیم. آقایون به سبک ایرانی مهمونی ها در پذیرایی نشستیم و خانوم ها در آشپزخانه، با هم گپ می زدند. این وسط چند تا بچه کم بود تا صحنه تکمیل شه. دوست های ما هم که دیر رسیدند، طبق معمول. ما هم بدون چشم روشنی تا دوستان رسیدند به کادوهای مردم زل زدیم.بیچاره تازه عروس ما هم که دیگه نای حرف زدن نداشت، از بس که تدارک دیده بودند.

شادی و آرامشی که می دیدم در این دو چهره برایم خیلی شادی آور بود. ما هم از این شادی اونها نسیبی داشتیم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

از اون شادی ها و آرامش ها از نوع اصلی اش خدا نصیب خودتون کنه ان شالله

Purple گفت...

سلام و عرص ارادت...

saeed گفت...

ضمن تشکر از دعای خیر دوستان ببخشید این نوع اصلی اش که میگید چه فرقی می کنه؟