skip to main
|
skip to sidebar
وبلاگی از آن خود
۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه
سفر به ...
قلدران قدیم بعد از حذف رقیب به محله ی طرف حذف شده می رفتند و هل من مبارز می طلبیدند! رسم روزگار این بود که باقی قلدران به دست بوسی می رفتند یا که نوازش تیزی رو ...!
۲ نظر:
صادق گفت...
سعید جون زبونت باز شد یهو بعد چند وقت . خوشحالیم.
۲۸ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۰۷
کویریات
گفت...
آره چه عجبی!!
۳۰ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۹:۴۷
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
saeed's shared items
برچسبها
روزمره
(19)
شعر
(10)
موسیقی
(9)
اجتماعی
(7)
طنز
(5)
مناسبات
(5)
سیاسی
(3)
تلویزیون
(2)
سینما
(2)
مذهب
(2)
هنر
(2)
اجتماع
(1)
اینترنت
(1)
شریف
(1)
فیزیک
(1)
وبلاگ هایی که می خوانم
اشتراکات گوگل ریدر
خانه به دوش
اندیشه واحساس
هیزم
تفتستان
عابر پیاده
هپلی
کاساندرا
صغری با تی دسته دار
کویریات
وب نوشت
حلاج وشان
مسیح
این سالهای سگی
یک دختر ...
تا خورشید
خواب زمستانی
مریم اینا
از سر نو
بايگانی وبلاگ
◄
2011
(5)
◄
مهٔ
(1)
◄
مارس
(1)
◄
فوریهٔ
(2)
◄
ژانویهٔ
(1)
▼
2010
(7)
◄
نوامبر
(4)
▼
اکتبر
(3)
سفر به ...
آیا شما هم فکر می کنید مردان با مرام ترند؟
شعر همزبان
◄
2009
(2)
◄
ژانویهٔ
(2)
◄
2008
(50)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(6)
◄
اکتبر
(6)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(5)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(6)
◄
آوریل
(5)
◄
مارس
(8)
◄
فوریهٔ
(3)
◄
ژانویهٔ
(2)
درباره من
saeed
مشاهده نمایه کامل من
۲ نظر:
سعید جون زبونت باز شد یهو بعد چند وقت . خوشحالیم.
آره چه عجبی!!
ارسال یک نظر