جدیدا وقتی از بدِ روزگار، اتفاقی از جلوی تلویزیون رد میشم به مسائلی برخورد میکنم که مثال بارز تخریب فرهنگی است. یکی از مثلهای واضح این قضیه روابط زن و مرده. در این روابط مردی وجود داره که از اول تا آخر قضیه پاچه خواری زنرو میکنه. اگه ازدواج نکرده باشن که بدتر. صبح تا شب باید بره با دست گل خونهٔ خانوم و از پدر ایشان در خواست و لابه کند که دخترتان را لطفا به من بدهید! ویژگیه مشترک همهٔ این مردان دست و پا چلفتی بودن آنها و ویژگی همهٔ این زنها یک دنده بودن و جدی بودن اونها است. هم پسرا خودشونو برای طرف قهوه ای میکنن، هم طرف مقابل از هیچ کوششی در این راه مضایقه نمیکنه.
چیزی بنام روابط پایاپای و سالم در این صدا و سیمای ما آموزش داده نمیشه هیچ، بلکه وجودش کامل نفی میشه. این تصویر واقعا چه قدر با واقعیتهای امروز جامعه ِ ما هم خوانی داره؟ آیا کسی هست که کنار دست این فیلمنامه نویسان آبدوق-خیاری بشینه و ازشون بپرسه که به کجا چنین شتابان؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر