۱۳۸۶ دی ۲۶, چهارشنبه

باشد که پند نگیریم

خواستم کلی غرغر کنم. چند روزیه اعصابم خورده. حالا دیدم اینجا و اینجا حرف هایم رو قبلا نوشتن. اول برید بخونید.

پی نوشت 1:
آقای رئیس جمهور مگه قرار نبود به فکر خدمت باشید و دور از باند بازی. حالا یک سری یخ بزنن به شما چه؟ تقصیرات بیفته گیر اصلاح طلب جماعت و گاو بندی انتخاباتی یک سری با عوامل خارجی!!! مشکل شما حله !!! به کسی هم که جواب گو نیستید ، هر چه می خواهی تهمت بزن! دروغگویی در این حد فقط خاص مملکت عزیز خودمونه!
اصلا یک کارشناس نبوده که به وجود شحص رئیس جمهو ر برا هر تصمیمی نیازه؟ این چند وقته هم که رادیو و تلویزیون منتی که بر سر همه مملکت دارید رو صد بار گوش زد کرد. دیگه رمان انتخاباته و هر کی باید ارادتش رو به اثبات برسونه. باشد که پند نگیریم.

پی نوشت 2:
ملت همیشه در صحنه هم که هیچ کی خیالش نیست. انگار نه انگار یک سری دارن یخ می زنه هر چه می تونید مصرف کنید.


۱۳۸۶ دی ۲۲, شنبه

روزگار

از یاد آن مه وش مرا جز خاطرش تصویر نیست

آتش بیابانم بزن زانکه مرا تدبیر نیست


از شعله یک آتشش تا کوه طورش هیچ نیست

توحید بر من ارزه کن، اینجا بجز تکثیر نیست


واین خرقه پوش رند را ای جان جانان وا رها

آخر کرم کن بنده را، کز جانبش تقصیر نیست


این هاله ها اندر سرش با آن همه زهد و ریا

این خرقه پشمینه را ساقی بجز تزویر نیست


از دعوی سالوس ها جانا پریشان خاطرم

آتش به جانم در فکن، آخر بجز تزویر نیست؟